جدول جو
جدول جو

معنی سبک گوشت - جستجوی لغت در جدول جو

سبک گوشت
(سَ بُ)
لاغر: کلکل، مرد سبک گوشت. (منتهی الارب). ضرب، مرد رسا و تیزخاطر و سبک گوشت. (منتهی الارب). مشیق، ممشوق \’ مرد سبک گوشت. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سبک داشت
تصویر سبک داشت
خفیف و حقیر پنداشتن، خوار شمردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سبک دوش
تصویر سبک دوش
کسی که باری بر دوش نداشته باشد
فرهنگ فارسی عمید
(لُ ی ی)
اهانت. مهانت. (صراح اللغه). استخفاف. توهین. تحقیر. تخفیف: رخص طلب کردن سبکداشت فرمان حق بود و دوستان حق... فرمان دوستان را سبک ندارند. (هجویری). و بواسطۀ ترک ادب موافقت زمان درویشان و سبک داشت نفس اولیأاﷲ از شرف صحبت ایشان محروم شد. (انیس الطالبین ص 46). رجوع به سبک داشتن شود
لغت نامه دهخدا
(سَ)
پر زور و با قوت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
کوچک شماری، تحقیر، استخفاف، خوارداشت
متضاد: بزرگداشت، تعظیم
فرهنگ واژه مترادف متضاد